این روز ها, بسیاری درگیر کلمات پست های بانو یثربی شده اند. در روزگار خسته ای که هیچ کس نای خواندن ندارد, این داستانک ها یا پاورقی های دنباله دار, شده است دلخوشی آدم ها...

عشق موضوع شیرین بسیاری از رمان های ایرانی و خارجی بوده است, پس چیست در این کلمات که در دل انسان معجزه می کند؟ چرا در عرض چند روز و تنها با بیست و نه قسمت, آدم احساس می کند سال هاست که این آدم ها را می شناسد؟ چرا حس می کنی اگر حاج علی, ریحانه یا حاجی رئیس را در خیابان ببینی می شناسی؟ معجزه ی عشق است یا قلم مسحور کننده ی چیستا؟

بر این عقیده ام که عامل اصلی این جذابیت, مظلومیت عشق در نسل ماست. نسلی که عاشقی کردن برایش پر از قبح و شرم بوده. عشق برایمان یک حس نو ظهور شیرین نبوده, همواره یک داستان غم انگیز و پنهان بوده که باید به دست فراموشی سپرده می شده و اگر روزی دلت می خواست از آن حرف بزنی, نگاه و هیس هیس های اطرافیان, لب ها و قلبت را به هم می دوخته و سکوت بر صورتت سیلی می زده است. نسل ما عشقش را در دل تکرار کرده و اشک هایش را نثار بالش های همیشه خیسش کرده و لب بسته و خندیده و به روی خودش نیاورده که عشق هم وجود دارد.

در نسل ما, فکر کردن به حس گرمی که دستانت را سر می کند و خون را در رگ هایت به جریان می اندازد, یک خطای نابخشودنی است. 

این میان یک نفر بلند می شود. سرش را بالا می گیرد. با لبخند, از عشق عمیق نشسته بر روح و جانش می گوید. دختر و پسرش را همراه می کند و از داستان دلبستگی اش می گوید و بهشان می فهماند که عشق مقدس است. یادمان می دهد و یادشان می دهد که عاشق شو, حتی اگر وصلی در کار نباشد. عاشق شو و از این عشق شرم نکن. عشق اشتباه نمی کند, این ما آدم ها هستیم که مسیر را اشتباه می رویم. یادمان می دهد که اگر اشتباهی کردی, پای آن بایست... نترس... از حس هایت نترس...

یادمان می آورد که عشق در رگ های همه مان یخ بسته است. می شود زبان هزاران هزار آدمی که عشق هایشان را گریسته اند, کشته اند و دفن کرده اند. چیستا می شود کلمات و به جای همه ی خوانندگانش از عشق می گوید. می شود روح عشق و دوباره گرمی را در دل بقیه زنده می کند. شانه هایمان را می گیرد و با همان لبخند دلچسب همیشگی اش, تکانمان می دهد. زمزمه های عاشقانه اش به حدی صادقانه و واقعی است که آدم ها را به خودشان می آورد.

در این وانفسا و تنگنای روزمرگی های بی عشق به همه می آموزد که عشق خجالت ندارد. افتخار دارد. یاد می دهد که "سرت را بالا بگیر عاشق"... 

و مهم تر از همه... در این دنیای ماشینی بدون کتاب, جماعتی را مشتاق چاپ شدن کتابی می کند که هنوز زیر چاپ است... این اشتیاق جای امیدواری دارد. مردم ما عشق را می شناسند... چیستا نام دیگر عشق است...

+ بلوطانه: بانو چیستا یثربی, چند مدتی است که در اینستاگرام خود, از عاشقیت هایش گفته... بخوانیدش... بنوشیدش... جرعه جرعه و با لذت...کلیک کنید