مدیر موجودی است سی ساله با سابقه مدیریت در پنج شرکت و ارگان *, که در حالی که دانشجوی ترم یک دکتراست, همه او را دکتر صدا می زنند و در تمام مدت مدیریت خود, جز اسمش از او چیزی ندیده ایم و در هفت ماهی که آمده, دارد شرکت را با خاک یکسان می کند و زمانی که تصمیم می گیرد بعد از هفت ماه از کارکنانش بازدید کند, اعلام می کند که هر کسی مقنعه سرش نیست و کت شلوار نپوشیده برود مرخصی اجباری! 

و کارمندان موجوداتی هستند که حقوقشان کسر می شود, عقب می افتد, قطع می شود, به اندازه میز و صندلی های شرکت هم حرمت ندارند و همچنان لبخند می زنند و به خاطر آمدن مدیر عزیز تر از جان, مقنعه سر می کنند و کت هایشان را به هم قرض می دهند تا مدیر در همه اتاق ها, همه را با کت و شلوار مشاهده کند..

* سوال: جناب مدیر, از چه سنی به شغل شریف مدیریت مشغول شده اند؟